سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای خدا

هنوز ساعاتی از حضور 40 میلیونی مردم در انتخابات ریاست جمهوری 1388 نگذشته بود که دشمن با برنامه ریزی، طعم شیرین این حماسه ی عظیم را در کاممان تلخ کرد و همان شد که شد؛عده ای شدند سران فتنه، عده ای چشمان فتنه ، عده ای دستان فتنه، عده ای پاهای فتنه و عده ای …

آمده بودند تا به خیال خودشان کار نظام را یک سره کنند، آمده بودند برای حدف اصل ولایت فقیه از قانون اساسی! شتر در خواب بیند پنبه دانه… شتر هم نبودند قورباغه های بی چاره! سر و صدایشان که کمی بالا گرفت و آرامش کرانه ی آرام ایران اسلامی مان را که کمی که به تلاطم انداختند، آمدند مردم، درست همان هنگام که باید می آمدند و طوفان کردند که معجزه ای شد به نام 9 دی و نقش بر آب کرد نقشه های اربابان سیاه کاخ های سفید را.

آن دست قدرت الاهی که در روز 9 دی 1388 تجلی کرد و همه ی اعضای فتنه را برای همیشه سپرد به تاریخ  و  چیزی باقی نگذاشت از آنان جز خاطراتی نفرت زده، هنوز هم هست آن یدالله، که به اشاره ی کن فیکون می کند. باید بترسند از این دست الاهی که صدا ندارد. با "آل علی" هر که در افتاد ور افتاد و "سید علی" آقاترین سید آل علی ست. بترسید از این دست خدایی که بر سر ملت است که با اشاره ای طوفان می کند به اذن خدا. روی سخنم با پیروان ظاله و مضلِّ کوروش است و ایران پرستان پَست؛ ای دجاله های پلید غرور و نیرنگ! اگر دین ندارید لااقل کمی شعور سیاسی داشته باشید و بخوانید و ببیند عاقبت آنان را که در مقابل ولی خدا ایستادند و شکستند برای همیشه. دست بردارید از احمدی نژاد ما! رها کنید عزیز ما را!

ما اشتباه نکرده ایم که به احمدی نژاد رأی داده ایم. ما با افتخار خدمت کردیم در ستاد احمدی نژاد که سرباز ولایت هست و فرزند ملت و پشیمان نشدیم وقتی بعد از ماه ها کار شبانه روزی در ستاد، حتی کسی از ما تشکر هم نکرد و تحمل کردیم وقتی دیدیم بعد از انتخابات بعضاً عده ای نالایق در پست های حساس ظاهر شده اند.

احمدی نژاد از جنس ما بود و هست. احمدی نژاد مال ماست؛ ما، یعنی مادر شهیدان زین الدین که در نمازشب از خدا می خواست پیروزی احمدی نژاد را در انتخابات و در نجواهایش با مهدی برای محمود دعا می کرد. ما، یعنی مادر شهید رضایی که آش رشته نذر کرده بود برای انتخاب شدن احمدی نژاد. ما، یعنی آن دختر 8 ساله که نمی توانست رأی بدهد، اما گوشواره ی کوچکش را وقف ستاد احمدی نژاد کرد. ما، یعنی صدها کارگر ساختمانی که دستمزد چند روزشان را صرف پوسترهای احمدی نژاد کردند. ما، یعنی آن راننده ی تاکسی که عکس احمدی نژاد را به شیشه ی عقب زده بود و مجانی مسافر جابه جا می کرد تا کاری کرده باشد برای احمدی نژاد. ما، یعنی ملت. ما، یعنی ما همه سربازان خامنه ای هستیم که رأی دادیم به احمدی نژاد و حالا هم ما همه گوش به فرمان خامنه ای هستیم.

ای همه ی مریدان آقای مکتب ایرانی که دندان تیز کرده اید برای احمدی نژاد، احمدی نژاد برای ما تبدیل به یک عقیده شده است، ما به این راحتی ها دست از عقیده امان بر نمی داریم.

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/2/7ساعت 10:13 صبح توسط هادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak