سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای خدا


مستند پیامک های "من" و "علی طبرستانی"

قبل نوشت: " علی طبرستانی" از دوستان ما هستند که البته مسئولیت های مهم مختلفی دارند که مهم ترین مسئولیتشون اینه که آشپز هیئت ما هستند. اما هدف از انتشار پیامک های من و علی، تقارن این پیامک ها بود با اعتراضات "وال استریت"، که هیچ ربطی به هم ندارند و البته به مناسبت تحرکات مذبوحانه ی کاخ سفید در هفته های اخیر  علیه ایران که به این یکی اتفاقاٌ ربط دارد و در ادامه توضیح خواهم داد. لازم به ذکر است؛ این پیامک ها کاملا مستند هستند و با کمی تغییرات جزئی و توضیحات لازم داخل پرانتز، در معرض قضاوت افکار جهانی قرار می گیرد:

من: سلام، کجایی؟(منتظر بودم بگه حرم هستم یا بگه خونه یا ...)

علی: سلام، حاجی اومدم لیبی، سر ریاست دعواس. اومدم صلحشون بدم.

من (خواستم کم نیارم): منم بحرین بودم، آمریکای های خر، منو به جای "حاج قاسم"(سلیمانی) گرفتن، در رفتم، دنبالم هستن، دارم میام حرم!

علی: مواظب خودت باش! دیدی چه بلایی سر "معمر" (قذافی) آوردن؟!

من (کم نیاوردم): اونم (کشتن قذافی) کارِخودم بود، انداختم گردن اونا (آمریکایی ها).

علی: من خونه ام؛ خیابان امامِ طرابلس.

من: فردا باید بری مصر، برای مأموریت.

علی: نه برادر! با "بان کی مون" جلسه دارم، اینجاست (خیابان امامِ طرابلس)

من: همت (حاج همت) کجاست که یه بارم رو حرف من حرف نزد! میگم برو مصر! بگو چشم!

علی: داداش تو دفترچه تلفنت نگاه کن من "حاج علی طبرستانی"ام، اشتباه گرفتی!

من: صب، رفتی که رفتی، نرفتی میگم(حاج) "علی فضلی" به جات بره. تو هم بر می گردی همون آشپزخونه!

علی: فکر کنم اشتباه گرفتی! ولی زود بیا طرابلس، یه محافظ خوب می خوام، مورد اطمینان باشه، (یعنی من برم بشم محافظ علی!!!) زود بیا منتظرم!

من: (تنها جمله ی جدی این مطلب همینه) چقد گفتم پول مشایی خوردن نداره!؟ شما از الان هیچ مسئولیتی در امور خارجه ندارید. سریعاً خودتون رو به آقای خادم الحسینی (مسئول هیئت مون) معرفی کنید؛ بخش آشپرخانه.

علی (خواست کم نیاره): به جا نیاوردم! شما؟

من (کم نیاوردم): همون که زیرحُکمت امضا کرده؛ "سردار حاج هادی سلیمانی".

علی: می گم اشتباه گرفتی! من از طرف محمود (احمدی نژاد) اینجام...

من: محمود (احمدی نژاد) حق امضاء نداره. حُکمت همراهته؟ از طرف زده، نگاه کن! (یعنی محمود از طرف من امضا زده)

علی: آره زده ...

(یه چیزی گفت که ایندفه من کم آوردم و زنگ زدم بهش:) تو تا حالا زیز حُکمت رو نگاه نکرده بودی؟!! تقصیر منِ که توی ... گذاشتم سرِ این پستِ به این مهمی! ...


بعد نوشت:

1. مخاطبین عزیز وبلاگ؛ پوزش از این که مطلب یه کم گنگ و نامفهومه، برای متوجه شدن بهتر، اول باید شخصیت شخیص "علی طبرستانی" رو بشناسید که اون هم زمان بره، خلاصه این که یه آشپز رو تصور کنید که توی رویای خودش تصور می کنه یه اطلاعاتیه! و از نظر بهره ی هوشی، کسی رو تصور کنید که وقتی براش یه جک تعریف می کنید، سه بار می خنده، یک، وقتی جک رو میشنوه، دو، وقتی جک رو براش توضیح میدید، سه، وقتی جک رو می فهمه! حالا این چندتا شخصیت رو در هم ادغام کنید و یه اندام بد فرم و چاق رو هم براش طراحی کنید! حالا کمی بهتر می تونید به شخصیت استثنایی ایشون پی ببرید، تاکید می کنم، کمی!

2. مسئولین محترم ارشاد، اطلاعات، قوه ی محترم قضائیه، کلانتری، مخابرات، شهرداری قم... و دیگر عزیزان مسئول، این پیامک ها صرفاً اس ام اس های طنزی بوده است که بین من و علی رد و بدل شده و هیچ گونه اعتبار قانونی و حقوقی دیگر ندارد.

3. مسئولین غیر محترم سیا، پنتاگون، موساد و ... از این مطلب می توانند به عنوان یک سند مستند علیه جمهوری اسلامی ایران، برای متهم کردن آشپزهای ایرانی به تروریست، استفاده کنند. انصافاٌ هم خیلی مستندتر از اونی است که الان ارائه کردن! نیست؟!



نوشته شده در جمعه 90/8/13ساعت 9:28 عصر توسط هادی نظرات ( ) |


Design By : Pichak